بنده دیپلم ریاضی گرفته بودم اما حس میکردم ریاضیات به زندگی من معنا نمیدهد. علاقهام به حوزۀ علوم انسانی وافر بود و تصمیم گرفتم سال چهارم تغییر رشته بدهم و به دبیرستان فرهنگ رفتم. از همان موقع هم دانشگاه امام صادق(ع) را انتخاب کرده بودم و اگرچه در دانشگاه تهران نیز قبول شدم اما برایم اهمیتی نداشت.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی؛ «سجاد سامانی» از شاعران غزل سرای کشورمان است که در عین جوانی موفقیت های چشمگیری در عرصه شعر و هنر داشته است، در ادامه مصاحبه ما با این شاعر امام صادقی را بخوانید:
به عنوان اولین سؤال؛ فعالیت خود را در زمینه ادبیات چگونه آغاز کردید؟
از دوران راهنمایی به صورت تفننی شعر میگفتم و مورد تحسین معلم ادبیات آن دوران ما قرار میگرفت. کم کم متوجه شدم که گویا این کاری نیست که همه از پس آن بربیایند و برای دیگران جالب است پس میشود منشأ تأثیر باشد. در دوران دبیرستان این روند در کنار درس ادامه یافت تا اینکه در جشنوارۀ شعر دانشآموزی برگزیده شدم و سال بعد مقام اول را کسب کردم و همان چندتا شعر، تأیید چند شاعر خبره را گرفت. به این ترتیب موضوع برایم جالبتر شد. البته در تمام این دوران و از کودکی مادر و پدرم به شدت مشوق من بودند و اصلا فضای ذهنی من با داستان و شعر آمیخته شده بود. این از همه چیز مهمتر بود.
وقتی که برای اولین بار در سن 18 سالگی در محضر رهبر انقلاب حاضر شدید، چه حس و حالی داشتید؟
مثل حس و حال همۀ دوستداران ایشان. به خصوص اینکه ایشان جدای شخصیت سیاسی مهمی که دارند، واقعا در شعر نیز کارشناس هستند و لذا اگر شعرت را تحسین کنند خوشحالیت چند برابر میشود. آن سال بلافاصله بعد از پایان جلسه بنده را صدا زدند و برایم تعجبآور بود. وقتی نزدشان رفتم شعر را تحسین کردند و توصیه کردند که از خیلی خوب بودن به سمت تمام خوب بودن حرکت کنم که البته لطف ایشان بود.
برخیها میگویند که شعرهای شما تحت تأثیر آقای فاضل نظری است. دیدگاه شما درباره اشعار وی و این گفتهها چیست؟
اغلب ما امام صادقیها شبیه هم هستیم. حداقل نوع نگاهمان به مسائلی از قبیل خدا، عشق و هستی اشتراکات فراوانی دارد. اگر درونمایۀ اشعار عاشقانۀ اغلب شاعران امام صادقی را نگاه کنید شباهتهای فراوانی میبینید. لذا خود آدمها هم شبیه هم هستند. حالا اگر این موضوع دربارۀ بنده بیشتر گفته میشود به جهت تازه بودن انتشار اولین کتابم است. اما در حوزۀ تکنیک تفاوتهای بسیار فراوانی هست که کسانی که بیش از 10 غزل از بنده خواندهاند متوجهند. دربارۀ اشعار ایشان که هم بزرگان گفتهاند و هم اقبال مردم بینظیر است. نکتهای که باید بگویم این است که ایشان شخصیت ارزشمندی نیز دارند و از سرمایههای فرهنگی کشور هستند. من نمیتوانم خوشحالیم را از لطفهایی که ایشان به بنده در جلسه رونمایی ایما داشتند پنهان کنم و این خوشحالی بیش از همه چیز به خاطر ویژگیهای شخصیتی ایشان است.
از روند زندگیتان بگویید و اینکه به چه علت وارد دانشگاه امام صادق(ع) شدید؟
دیپلم ریاضی گرفته بودم اما حس میکردم ریاضیات به زندگی من معنا نمیدهد. علاقهام به حوزۀ علوم انسانی وافر بود و تصمیم گرفتم سال چهارم تغییر رشته بدهم و به دبیرستان فرهنگ رفتم. از همان موقع هم دانشگاه امام صادق(ع) را انتخاب کرده بودم و اگرچه در دانشگاه تهران نیز قبول شدم اما برایم اهمیتی نداشت. نوع نگاهی که در دانشگاه امام صادق(ع) به علوم انسانی و مسائل تربیتی وجود داشت برایم جذابیت بیشتری داشت. و البته اگر باز هم به آن زمان برگردم همین راه را خواهم آمد.
خاطرهای یا نصیحتی از آیتالله مهدویکنی یا حاج آقا مباشری دارید؟
حاج آقای مباشری الفبای امام صادقی بودن را در جلسات اخلاق سال اول دانشگاه به ما میآموخت. عادت به سلام کردن را چنان در ما نهادینه کردند که گاهی خارج از فضای دانشگاه هم در برخورد با کسانی که ظاهر امام صادقی داشتند ناخوداگاه سلام میکردیم. اما آیتالله مهدوی کنی به معنای واقعی کلمه در تمام جهات پدر معنوی ما بودند.
از آثارتان و برنامه شعری آیندهتان بگوئید؟
شعر برای من آنقدری اهمیت دارد که زندگی و روال منطقی آن را تحتالشعاع قرار ندهد. تصمیم دارم که اگر خدا بخواهد به فضل او در نمایشگاه کتاب سال 97 دومین کتاب غزلم را روانۀ بازار کنم. همچنین چاپ جدید کتاب ایما انشاءالله در همین یکی دو ماه منتشر خواهد شد. اینها همه برنامههای کوتاه مدت است و آنچه دوست دارم در مورد شعر به آن برسم فعلا از من دور است.
برخی معتقدند در شعر امروز تفکر وجود ندارد. نظر شما چیست؟
شاید بتوان گفت اکثر کتابهایی که چاپ میشود بیشتر بیانی سانتیمانتال از موضوعات دارند و تجاری هستند. من هم با آنها هم نظرم. شاید همیشه همینطور بوده و اکثریت شعرا جهانبینی و محتوای مشخصی نداشتهاند. اما به عقیدۀ بنده امروز هم مانند گذشته سرمایههای بزرگی در شعر داریم که گویی تا کهنسال نشوند قدرشان دانسته نمیشود. بنده هم به آیندۀ شعر بسیار خوشبینم و فکر میکنم در کنار آسیبهایی که وجود دارد یک روند رو به جلو داشتهایم. اصلا همین که مردم قالبی کلاسیک مانند غزل را اگر خوب سروده شود میخوانند و میفهمند و خوب میخرند نشانۀ خوبی است. وگرنه بازار پر از اشعار سطحی است.
نظرتان درباره غزل به طور کلی چیست و این قالب چقدر قالب زمانه ماست؟
غزل، پریزادۀ شعر فارسی است و قالب همۀ زمانهاست. تا وقتی بیانی عاطفی اما فاخر در شعر وجود دارد هیچ قالبی حتی رقیب غزل هم نشده است. در دورانی که شدیدترین تأکیدها بر شکستن قوالب سنتی وجود داشت شاعری غزلسرا مثل شهریار بسیار خوانده میشد. حالا که نوعی تعادل هم در این نگاهها به وجود آمده. بنابراین غزل اصلا زمانبردار نیست و قالبی است که قلههای ادب فارسی مثل حافظ و سعدی و صائب به آن ارادت داشتهاند. این قالب صرفا یک ساخت بیروح نیست، بلکه شخصیت دارد و مولفههای گوناگونی باید در آن رعایت شود تا بتوانیم بگوییم واقعا غزل است.
در پایان اگر سخن ناگفتهای باقی مانده است، بفرمایید؟
نه- مهمتر از همه، تشکر از شما و دوستان است. اما چون اشارهای به شاعران دیگر هم کردم بد نیست بگویم که به نظر من در مدیریت هنری و فرهنگی و مدیریت هنرمندان ابتداییترین کار این است که به دنبال تربیت هنرمندانی با یک قالب و ویژگیهای معین و یکسان باشیم. نگاهی هوشمندانهتر این است که به تنوع این چهرهها بیندیشیم و تنوع کارکردهای آنان را بپذیریم. این اتفاقا بیش از الگوهای ابتدایی به نفع ماست هرچند سعۀ صدر و بلندنظری بیشتری میخواهد.
شایان ذکر است که در پایان این گفتگو، از سجاد سامانی شاعر امام صادقی که در محل این معاونت حضور یافته بود درحضور قائم مقام محترم معاون دانشجویی و فرهنگی آقای مشفق با اعطاء لوحی تقدیر و تشکر به عمل آمد.