کتاب «تجلی بصیرت» به بررسی ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان ماه 1358میپردازد. در این اثر ابعاد مختلف این واقعه اعم از زمینههای پیدایش آن، چگونگی واقع شدن و نتایج داخلی و بینالمللی که به تبع آن برای نظام جمهوری اسلامی حاصل شد مورد بررسی قرار میگیرد. متن زیر بریدهای از این کتاب است که به بررسی واقعۀ طبس میپردازد.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی؛ کتاب «تجلی بصیرت» به بررسی ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان ماه 1358میپردازد. در این اثر ابعاد مختلف این واقعه اعم از زمینههای پیدایش آن، چگونگی واقع شدن و نتایج داخلی و بینالمللی که به تبع آن برای نظام جمهوری اسلامی حاصل شد مورد بررسی قرار میگیرد. متن زیر بریدهای از این کتاب است که به بررسی واقعۀ طبس میپردازد.
متن پیش رو بخشی از کتاب «تجلی بصیرت» اثر مشترک وحید حسینزاده و علی جعفریهرستانی با موضوع مروری بر اقدام انقلابی جریان دانشجویی در تسخیر لانۀ جاسوسی است ؛ این کتاب در پاییز ۹۴ توسط نشر سدید(انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام ) منتشر شد.
طولانیشدن ماجرای گروگانگیری و بهنتیجهنرسیدن اقدامات مسالمتآمیز و دیپلماتیک، جایگاه آمریکا را بهعنوان یک ابرقدرت به شدت تضعیف کرد. این امر موجب شد تا توسل به اقدام نظامی مستقیم برای آزادسازی گروگانها بهعنوان آخرین راه حل ممکن، در دستور کار مقامات کاخ سفید قرار گیرد. «برژینسکی» (مشاور امنیت ملی کارتر) در مورد جزئیات این اقدام چنین میگوید:
طرح عملیات که پس از هفتهها بررسی و تحلیل تهیه شده بود جمعاً دو روز (4 - 6 اردیبهشت) به طول میانجامید، در شب اول هشت بالگرد و شش هواپیمای سی 130 در عمق خاک ایران در وسط بیابان فرود میآمدند. بالگردها پس از سوختگیری، شبانه به نقطهای در نزدیکی تهران پرواز میکردند و تمام روز را در انتظار فرا رسیدن شب در این نقطه توقف مینمودند. حمله به سوی سفارت که محل نگهداری گروگانها بود، در شب دوم با وسایط نقلیهای که قبلاً تدارک شده بود، انجام میگرفت و یک گروه جداگانه هم برای نجات کاردار سفارت و دو تن از همکارانش به محل وزارت خارجه ایران میرفتند.
برنامۀ دقیقی برای ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگانها پیشبینی شده بود و گروگانها پس از رهایی و شاید به همراه چند اسیر از اشغالکنندگان سفارت به استادیومی که در نزدیکی سفارت قرار داشت، منتقل میشدند و بهوسیلۀ بالگرد به یک فرودگاه مجاور پرواز میکردند. قرار بود این فرودگاه شبانه به وسیله گروه کماندویی اشغال شود و گروگانها با هواپیماهای مستقر در فرودگاه به پرواز درآیند. تمام مراحل عملیات در تاریکی شب پیشبینی شده بود و با تمرینهای مکرر برای این عملیات بهوسیلۀ گروه ورزیدهای که داوطلب انجام این مأموریت شده بودند، همۀ ما به نتیجۀ آن امیدوار بودیم.[1]
به دستور کارتر، در شبانگاه 24 آوریل 1980 (4 اردیبهشت 59) به وقت واشنگتن عملیات شروع شد. شش هواپیما طبق برنامه در محل مورد نظر (یک فرودگاه متروکه در صحرای طبس) فرود آمدند، اما از میان هشت فروند بالگرد تنها پنج فروند توانستند در صحرای طبس فرود آیند و یکی از آنها به دلیل از کار افتادن سیستم هدایت به ناو هواپیمابر (مستقر در دریای عمان) برگشت. دیگری در حالی که 70 مایل بیشتر در خاک ایران پیش نرفته بود، فرود آمد و سومی گرچه در صحرای طبس نشست، اما قادر به ادامۀ عملیات نبود. کارتر با شنیدن این خبر، دستور قطع عملیات را صادر کرد، اما وقتی همگی آماده مراجعت بودند، [به دلیل شروع طوفان شن غیر منتظره] یکی از بالگردها با هواپیمای سی-130 برخورد کرد و طی انفجاری هشت کماندوی آمریکایی به هلاکت رسیدند.[2]
ماجرای طبس یک شکست دردناک برای کارتر، رئیس جمهور آمریکا و یک پیروزی بزرگ برای ایران بود. «ونس» وزیر امور خارجۀ آمریکا، استعفا داد و موقعیت بینالمللی آمریکا به شدت تضعیف شد.
این عملیات نظامی در حالی عقیم میماند که کسی در تهران، حتی تصور چنین اقدامی را هم نمیکند.[3] امام خمینی6 بعد از اطلاع از این اقدام، این شکست را به شکست سپاه ابرهه که قصد تخریب کعبه را داشتند و توسط پرندگان از میان رفتند، تشبیه فرمودند.
پیام امام خمینی(ره) پس از حادثۀ طبس به مردم ایران
پیام [به ملت ایران به مناسبت حادثۀ طبس (اشتباه کارتر و نتایج آن)]
زمان: 5 اردیبهشت 1359/9 جمادى الثانى 1400.
مکان: تهران، شمیران، دربند.
موضوع: اشتباه کارتر و نتایج آن.
مناسبت: حملۀ نظامى آمریکا به ایران (حادثۀ طبس).
مخاطب: ملت ایران.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ملت رزمندۀ ایران، دخالت نظامى آمریکا را شنیدید و عذرهاى کارتر را نیز شنیدید.
اینجانب که کراراً گفتهام، کارتر براى وصول به ریاست جمهورى حاضر است به هر جنایتى دست بزند و دنیا را به آتش بکشد، شواهد آن یکى پس از دیگرى ظاهر شده و مىشود؛ و اشتباه کارتر در آن است که گمان مىکند با دستزدن به این مانورهاى احمقانه مىتواند ملت ایران را که براى آزادى و استقلال خویش و براى اسلام عزیز، از هیچ فداکارى رویگردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است، منصرف کند.
کارتر باز احساس نکرده با چه ملتى روبهروست و با چه مکتبى بازى مىکند. ملت ما، ملت خون و مکتب ما، جهاد است. این شخص انساندوست! براى رسیدن به چند سال ریاست و جنایت، جان گروهى را تباه کرد که محتمل است براى کمجلوهدادن جنایتش، هشت نفر را اقرار کرده باشد، در صورتى که طبع واقعه شهادت مىدهد که دهها نفر جان خود را در راه شهوات او از دست دادهاند و دهها نفر هم در کویر لوت، سرگردان و در معرض مرگند. ادعاى اینکه همۀ مسافران هواپیما را بردهاند، مخالف گزارشهایى است که به ما دادهاند. کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسى آمریکا در تهران حمله کرده بودند، اکنون از هیچ یک از آنها و از پنجاه نفرجاسوس محبوس در لانۀ جاسوسى خبرى نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند.
کارتر باید بداند که حمله به ایران، حمله به تمام بلاد مسلمین است و مسلمانان جهان در این امر، بىتفاوت نیستند. کارتر باید بداند که حمله به ایران، موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج مىکند. کارتر باید بداند که این عمل احمقانۀ او در ملت آمریکا چنان اثرى خواهد گذاشت که طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد. کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه، حیثیت سیاسى خود را به صفر رساند و از ریاست جمهورى باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده و از ادارۀ یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است. کارتر باید بداند که ملت 35 میلیونى ما با مکتبى بزرگ شدهاند که شهادت را سعادت و فخر مىدانند و سر و جان را فداى مکتب خود مىکنند و کارتر باید بداند که تمام سازوبرگهاى مدرن جنگى که آمریکا به ایران براى پایگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است، اکنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و سایر قواى انتظامى است و بلاى جان اوست... .
اکنون که شیطان بزرگ دست به کار احمقانه [ای] زده است، ملت شریف و رزمندۀ ما باید به امر خداى تبارک و تعالى با تمام توان خود و با اتکال به قدرت خداى متعال مهیا شود و آمادۀ نبرد با دشمنان خود گردد. نیروهاى انتظامى، ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به حال آمادهباش باشند و سپاه بیست میلیونى که خود را مجهز نمودهاند، امروز براى فداکارى اسلام مهیا باشند که در موقع لزوم از کشور اسلامى خود دفاع کنند؛ و از این مانور احمقانه که به امر خداى قادر شکست خورد، هراسى به خود راه ندهند که حق با ما و خدا پشتیبان ملت مسلمان است.
اینجانب به کارتر اخطار مىکنم که اگر دست به امثال این کار [های] ابلهانه بزند، کنترل این جوانان مسلمان و مبارز و غیورى که نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند، براى ما و دولت امکان ندارد و مسئول جان آنان، شخص اوست و من اخیراً باید تذکر دهم که در قضایاى کردستان که گروههاى منحرف چپ و مخالف با اسلام به آشوبگرى برخاستهاند و در قضایاى دانشگاهها که گروههاى چپ آمریکایى در آن مکانهاى مقدس دست به آشوب زدهاند و آشوبگریهاى دولت غیر قانونى عراق در مرزهاى ایران با حملۀ کارتر و دخالت نظامى در ایران رابطۀ ملموسى دارد و در این موقع حساس اگر این گروههاى منحرف در دانشگاهها و یا خارج آنها دست به آشوب بزنند، ملت رابطۀ مستقیم سران آنان را با آمریکاى جهانخوار خواهد فهمید و تکلیف خود را با آنان روشن خواهد کرد و اغماض و عفو، راه مخالف سیاست اسلامىخواهد بود.
و اینجانب به همۀ جوانان نصیحت مىکنم که به ملت بپیوندند و از کشور خود دفاع کنند و مکتبهاى انحرافى را کنار گذارند که وحدت صفوف به مصلحت همه است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و قطع ید مفسدین و جباران را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة اللَّه
روح اللَّه الموسوى الخمینى
حضرت امام6 در سخنرانی دیگری در مورد نقض قوانین بینالمللی در جریان طبس در همین ایام فرمودند:[4]
آقاى کارتر از روز اول هى با فریاد و با صدا مىخواست تحمیل کند. اگر شما یادتان باشد، اولى که این جوانهاى ما رفتند و این لانۀ جاسوسى را گرفتند، هى مسائلى را اینها پخش مىکردند؛ یعنى آنها تعلیم مىدادند و اینهایى که در ایران داشتند، اینها پخش مىکردند «بناست که بیایند به آن لانۀ جاسوسى و چتربازها بیایند و اینها را بیهوش کنند و -عرض مىکنم که- وارد بشوند و چه بکنند یا همۀ تهران را بیهوش بکنند».
وقتى اعتنا به این حرف نشد، معلوم شد مسئله این نیست. حالا هم که اینها امتحان کردهاند که آمدند و با آن تجهیزاتى که مىگویند زیاد بوده است، آمدند و در ایران هم پیاده شدند، خوب ضربۀ سیاسى خوردند، ضربۀ روحى خوردند. جوانهاى مردم را آوردند اینجا به کشتن دادند و به نظر من مىآید که بیشتر از این مقدارى است که اینها مىگویند. اینها که، بعضى از اینها که رفتند آنجا را دیدند، مىگویند نخیر آن یک مقدارى از اینها همچو سوخته شدهاند که از آنها اثرى خیلى باقى نمانده است. این همچون جنایتکارى که جوانهاى مملکت خودش را براى جنایت مىفرستد به اینجا، این آقایى که هى فریاد مىزند که شما نقض قراردادهاى اجتماعى و بینالمللى کردید، خودش همین نقض قرارداد بینالمللى را کرده است که نظامى وارد کرده در یک مملکتى که مستقل است. این یکى از چیزهایى است که نقض حقوق بینالمللى است. نقض قراردادهاى بینالمللى است. این نقض قرارداد بینالمللى را که ایشان آنجا هى فریاد مىزند، خودش نقض مىکند و اینقدرها هم این مجالسى که در دنیا هست، از او انتقاد نمىکنند. البته در این قضیه که حالا شکست خوردند، انتقادات زیاد است. لکن بدانید که اگر این توفیق پیدا کردهبود، همۀ این انتقادهایى که اینها مىکردند، برمىگشت به تعریف و ثناخوانى.
آمادگى ملت ایران در مقابله با متجاوزان
در هر صورت ما از اینطور ارعابها نمىترسیم. من نمىگویم که ما یک قوۀ سلاح زیادى داریم که مىتوانیم با همۀ قدرتها طرف بشویم، همچو چیزى ما نمىگوییم. آنها شاید به اندازۀ جمعیت ایران قواى انتظامى داشته باشند. فرض کنید ما مىگوییم که ما اتکال به یک مبدأیى داریم. به اتکال به آن مبدأ از مردن نمىترسیم. شما هم آخر کارتان این است که بیایید همۀ ما را بکشید. همانى که جوانهاى ما کراراً از من خواستند که شما دعا کنید ما شهید بشویم. کسى که مىگوید دعا کنید شهید بشویم، دیگر نمىترسد از اینکه آقاى کارتر بفرستند اینها را به شهادت برسانند؛ بنابراین، ابداً خوفى از این مسائل نیست. قوى باشید؛ قدرتمند باشید.
اتکال به خدا بکنید. یک نفر شما وقتى اتکال به خداى تبارک و تعالى دارد، با عدهاى از آنها مىتواند مقابله کند. اینها اگر هم یکوقتى بىعقلى کنند و فرض کنید بریزند به ایران، این جوانهاى ما آنها را با چنگ و دندان از بین مىبرند. نمىگذارند اینها یکىشان هم بروند. اگر هم این کارى که کرده بود رسیده بود به آنجایى که بیایند در تهران و بیایند در این لانۀ جاسوسى، آن وقت مىفهمیدند که با چه اشخاصى طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشکر مىکنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسى وادارتان بکند، این چیزى است که از مبدأ الهى جوشش پیدا کرده، خودتان وارد این میدان شدید.