مهدی حمزه پور بیان کرد: علوم انسانی اسلامی را نمی توان صد در صد وحی منزل دانست اما چون از علوم قرآنی بهره می گیرند می توان گفت علوم انسانی اسلامی نزدیک ترین مکتب و فلسفه در بین علوم به علوم وحیانی است.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی به نقل از پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، مهدی حمزه پور استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به مزیت های علوم انسانی اسلامی نسبت به علوم انسانی سکولار گفت: مزیت علوم انسانی اسلامی در نگاه به انسان است. انسان شناسی در مکاتب اسلامی در مقابل مکاتب غربی، نقطه تمایز و اتکا و مزیت علوم انسانی محسوب می شود زیرا نگاه قرآن و اهل بیت(ع) به انسان همه جانبه است و علاوه بر بعد مادی، ابعاد معنوی و روحانی را هم در نظر گرفته است.
وی افزود: اما نگاه سکولار بر مبنای پارادایم جهان مادی تعبیه شده است و از این جهت نگاه انسان شناسی اسلامی که پایه های قرآنی و روایی دارد به مراتب کامل تر از علوم انسانی سکولار است. علوم انسانی اسلامی به دلیل تعریف جامع تری که از انسان دارد بر نظریه ها و تئوری های منبعث از این پارادایم ها تاثیر می گذارد و اگر بتوانیم این نگاه را مدل سازی کنیم، علوم انسانی اسلامی می تواند مزیت بالاتری از علوم انسانی سکولار داشته باشد.
ظریه پردازی، نظریه سازی و گفتمان سازی در علوم انسانی اسلامی باید بر محوریت قرآن باشد و تعریف اصلی انسان شناسی که محور و مرکز اصلی انشعاب حوزه های مختلف علوم انسانی است باید از قرآن استخراج شود مانند مباحث انسان قرآنی، جامعه و حکومت قرآنی و مدیریت و بانکداری و بیمه. البته روایات و منابع تاریخی اسلام هم کمک کننده است اما محور اصلی در این حوزه قرآن است.
علوم انسانی اسلامی به تعبیر علمی فلسفه است
حمزه پور درباره اینکه علوم انسانی اسلامی فلسفه است یا نظریه؟ گفت: علوم انسانی اسلامی به تعبیر علمی فلسفه است و دارای مکتب که از دل آن نظریات متعددی در حوزه های مختلف منبعث می شود اما نظریه ناظر بر یک قسمت از مباحث علوم انسانی است درحالیکه فلسفه شامل معرفت شناسی، هستی شناسی، روش شناسی و انسان شناسی می شود. بنابراین فلسفه علوم انسانی اسلامی نسبت به نظریه علوم انسانی اسلامی ارجح است و با توجه به ماهیت کلان و همه جانبه به فلسفه علوم انسانی اسلامی نزدیک تر است.
وی ادامه داد: علوم انسانی اسلامی وحی منزل نیست اما متصل به وحی و قرآن است. طبیعتا علومی که مستقیما از قرآن گرفته شده باشد به وحی نزدیک ترند اما خود وحی نیستند. بنابراین علوم انسانی اسلامی را نمی توان صد در صد وحی منزل دانست اما چون از علوم قرآنی بهره می گیرند می توان گفت علوم انسانی اسلامی نزدیک ترین مکتب و فلسفه در بین علوم به علوم وحیانی است.
لزوم گفتمان سازی در علوم انسانی اسلامی بر محوریت قرآن
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) بیان کرد: نظریه پردازی، نظریه سازی و گفتمان سازی در علوم انسانی اسلامی باید بر محوریت قرآن باشد و تعریف اصلی انسان شناسی که محور و مرکز اصلی انشعاب حوزه های مختلف علوم انسانی است باید از قرآن استخراج شود مانند مباحث انسان قرآنی، جامعه و حکومت قرآنی و مدیریت و بانکداری و بیمه. البته روایات و منابع تاریخی اسلام هم کمک کننده است اما محور اصلی در این حوزه قرآن است.
حمزه پور اضافه کرد: فقه هم بر علوم انسانی اسلامی تاثیرگذار است و دیگر علوم مانند اصول و منطق هم کمک کننده است اما چون محور انسان است و باید انسان قرآنی را در علوم انسانی اسلامی به عنوان شاخص قرار دهیم پس محور اصلی باید قرآن باشد که نقش کاملا محوری و کلیدی دارد.
حمزه پور با اشاره به موانع اجتماعی و فرهنگی در راستای تولید علوم انسانی اسلامی گفت: موانع در این راه زیاد هستند و یکی از مهمترین آنها مساله افراط و تفریط در شناخت اسلام و نگاه های افراطی با عدم تسلط بر موضوعات اسلامی است. همچنین در حوزه علوم انسانی اسلامی فقدان موضوع شناسی و نگاه ساده انگارانه نسبت به موضوعات وجود دارد. باید با توجه به ارتباطات اجتماعی، شقوق مختلف مسائل را از دل کاربردهای اجتماعی پیدا کرده و راه حل آن را در علوم انسانی اسلامی پیدا کنیم. نداشتن مساله و موضوعات محوری، مهمترین مانع در راه تولید علوم انسانی اسلامی است.
حول به معنای واقعی در حوزه علوم انسانی اسلامی یعنی تحول در درس نامه های دانشگاه ها و تدوین کتاب ها زیرا این حرکت زیربنای فکری و راهبردی در تحقق تمدن نوین اسلامی است. اگر فلسفه علوم انسانی اسلامی، نظریات کاربردی و پارادایم ها را در این حوزه نداشته باشد، تحقق تمدن نوین اسلامی به شعار و خواب تبدیل می شود. تحول در علوم انسانی اسلامی گام نخست و پیش شرط در تحقق تمدن نوین اسلامی خواهد بود.
ضعف در مدل سازی علوم انسانی اسلامی
وی افزود: یکی دیگر از موانع در این راه ضعف در مدل سازی علوم انسانی اسلامی است زیرا نتوانسته ایم آن طور که بایسته است مدل سازی کنیم. درحالیکه در غرب مدل سازی برای اخلاق وجود دارد و علومی که به ظاهر انتزاعی هستند در قالب مدل ارائه شده اند. مانع بعدی تسلط کم افرادی که در این حوزه کار می کنند، بر قرآن است. در حال حاضر یکی از معدود افرادی که بر قرآن تسلط کامل دارند، آیت الله جوادی آملی هستند که می توانند به صورت بین رشته ای در موضوعات مختلف تولید نظریه در علوم انسانی اسلامی داشته باشند.
وی اضافه کرد: یکی دیگر از موانع در راه تولید علوم انسانی اسلامی، عدم شناخت کامل از قرآن است که باید با تربیت افراد در تراز علمای درجه یک، در این حوزه نظریه تولید شود.
حمزه پور با اشاره به وجود رابطه در تحقق تمدن نوین اسلامی و اسلامی سازی علوم انسانی گفت: تحول به معنای واقعی در حوزه علوم انسانی اسلامی یعنی تحول در درس نامه های دانشگاه ها و تدوین کتاب ها زیرا این حرکت زیربنای فکری و راهبردی در تحقق تمدن نوین اسلامی است. اگر فلسفه علوم انسانی اسلامی، نظریات کاربردی و پارادایم ها را در این حوزه نداشته باشد، تحقق تمدن نوین اسلامی به شعار و خواب تبدیل می شود. تحول در علوم انسانی اسلامی گام نخست و پیش شرط در تحقق تمدن نوین اسلامی خواهد بود.
وی افزود: نقطه شروع کاربردی در این راه تحول در علوم انسانی اسلامی است و برای این کار باید از پارادایم ها، معرفت شناسی و هستی شناسی از منبع وحیانی استفاده کنیم و بعد از آن به سمت نظام سازی اسلامی برویم. قدم دوم بعد از تحول در علوم انسانی اسلامی، نظام سازی است. در این راه فقه و اصول فقه کمک کننده است هرچند که فقه دارای آفت نگاه ساده انگارانه نسبت به موضوعات می شود.
همه شاخه های علوم انسانی قابلیت اسلامی سازی ندارند
استاد دانشگاه امام صادق (ع) افزود: همه شاخه های علوم انسانی الزاما قابلیت اسلامی سازی ندارند به عنوان مثال ریاضیات و آمار که جزو امور حقیقی هستند اسلامی و غیر اسلامی ندارد اما در حوزه هایی که موضوع انسان شناسی مطرح می شود مانند جامعه شناسی و مدیریت، بحث اسلامی سازی وارد می شود زیرا تعریف انسان قرآنی با انسان غربی متفاوت است.
وی افزود: به عنوان مثال در رشته مدیریت صنعتی که مباحث تئوری و نظری در مدیریت وجود دارد و استفاده از مبانی علوم انسانی اسلامی در این رشته برای کسی که در کشوری مسلمان زندگی می کند، ارجحیت دارد اما در حوزه تکنینکی در علوم فنی و مهندسی که دارای نظم ریاضی و طبیعی است می توان از غرب کمک گرفت.
عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) با اشاره به تفاوتها در مدیریت غربی و اسلامی گفت: مدیریت در زبان انگلیسی Management معنی می شود و این کلمه از ریشه Manag به معنای رام کردن اسب سرکش استخراج شده است. اندیشمندان مدیریت در سازمان های با نگاه غربی، به دنبال کنترل انسان هستند اما مکتب انسان شناسی قرآنی به دنبال هدایت و رشد انسان است بطوریکه کلیدواژه رشد در مقابل کلیدواژه کنترل قرار می گیرد.
ر اسلامی سازی علوم انسانی، قرآن مهجور و مظلوم واقع شده است. اساس تحول در علوم انسانی اسلامی، تعریف درست از انسان در هندسه قرآن و روایات است. تعریف انسان زمانی می تواند دقیق باشد که از علوم قرآنی و وحیانی منبعث شود پس قرآن باید محور و مرکز خلق نظریات ما در علوم انسانی اسلامی باشد.
حمزه پور اظهار کرد: تمام تکنیک ها و نظریات ابتدایی رشته مدیریت ذیل کنترل قرار می گیرد و این نشان می دهد که نگاه عمیق نسبت به انسان چقدر تفاوت در نظریات پدید می آورد و به همین دلیل نقطه شروع علوم انسانی اسلامی، انسان شناسی قرآنی و اسلامی است و اگر این مطلب جدی گرفته شود بر شاخصهای ارزیابی ما تاثیر گذار است.
قرآن در اسلامی سازی علوم انسانی، مهجور و مظلوم واقع شده است
حمزه پور در پایان سخنانش تصریح کرد: در اسلامی سازی علوم انسانی، قرآن مهجور و مظلوم واقع شده است. اساس تحول در علوم انسانی اسلامی، تعریف درست از انسان در هندسه قرآن و روایات است. تعریف انسان زمانی می تواند دقیق باشد که از علوم قرآنی و وحیانی منبعث شود پس قرآن باید محور و مرکز خلق نظریات ما در علوم انسانی اسلامی باشد.