هر اندیشمندی برای مدیریت اسلامی می تواند اهداف مدنظر خود را مطرح کند اما من معتقدم با توجه به آیات و روایات به دنبال تشکیل دولت کریمه هستیم یعنی مدیریت اسلامی به دنبال ایجاد دولتی است که در آن کرامت انسان ها حفظ شود.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی و به نقل از طلیعه: میثم لطیفی، رئیس دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) درباره دانش مدیریت گفت: مدیریت دانشی هنجاری است یعنی در مجموعه ای از بایدها و نبایدها سیر می کند برخلاف بعضی از دانشهایی که متولی امر توزیع هستند و مجموعه ای از هست ها و نیست ها را بیان می کنند، دانش مدیریت به بایدها و نبایدها می پردازد.
وی افزود: اگر بپذیریم در حوزه برنامه ریزی، سازماندهی و بسیج منابع و نظارت و کنترل که حوزه های اصلی فعالیت مدیریت هستند، ما مجموعه قواعد هنجاری و دستوری داریم لاجرم این قواعد هنجاری و دستوری باید مبتنی بر نظام ارزشی باشند. پس بخشی از دانش مدیریت، هنجاری و مبتنی بر نظام ارزشی است و در تمام دنیا هم وقتی به دانش مدیریت در سطح بخش عمومی و دولتی بنگریم تکیه بر دکترین ها و نظام های ارزشی است.
لطیفی ادامه داد: در بخش خصوصی و خدمات عمومی و غیر انتفاعی و مردمی هم همین وضعیت وجود دارد. پس دانش مدیریت دانش ارزشی است. اما در اینجا این سوال مطرح می شود که کدام ارزش و نظام ارزشی؟ جواب این سوال در مکاتب مختلف کاملا مشخص است. هر مکتبی نظام ارزشی خود را دارد که در دانش مدیریت پمپاژ می کند و این می تواند نگاه سکولار، دینی و یا از مکاتب شبه علمی باشد. همه این ها نظام ارزشی را القا می کنند که مدیریت را تحت تاثیر قرار می دهند.
دانش مدیریت دانش مبتنی بر ارزش است
وی افزود: این ترکیب یا نظام ارزشی و مدیریتی ترکیب مجهول و تازه ای نیست که برای اولین بار اتفاق افتاده باشد. دانش مدیریت دانش مبتنی بر ارزش است و مدیریت اسلامی این نظام ارزشی که باید مبنای کار قرار گیرد و بر اساس آن تکنیک ها و فنون و روش ها طراحی و اجرا شود، مبتنی بر نظام ارزشی اسلامی است.
لطیفی با اشاره به تفاوتهای میان مدیریت اسلامی و غیر اسلامی افزود: باید به این نکته توجه شود که اساسا با یک مکتب مدیریتی در دانش مدیریت مواجه نیستیم بلکه مکاتب مختلف مدیریت داریم یعنی نظریه های متعدد در یک موضوع داریم و حداقل در رویکردهای متاخر که به آنها رویکردهای موقعیتی و اقتضایی در دانش مدیریت گفته می شود، این اصل پذیرفته شده است که در هر شرایط و بومی نظام ارزشی مختص آن بوم ساخته شود. بنابراین در تفاوت میان مدیریت اسلامی و غیر اسلامی باید گفت که مبانی آنها با یکدیگر متفاوت هستند و حتی گاهی اوقات در روش ها و اهداف هم متفاوتند.
وی ادامه داد: در ادبیات مدیریت متعارف تنوع هایی وجود دارد بطوریکه چند سال قبل یکی از نظریه پردازان دانش مدیریت گفته بود که «ما با جنگل نظریه های مدیریتی مواجهیم نه با یک تک درخت.» این وضعیت را در دانش مدیریت اسلامی در مقایسه با دانش مدیریت متعارف هم داریم که تفاوتهایی وجود دارد و هر کدام مبتنی بر غایات و ارزشهایی است که این نظام اسلامی را با نظام های موجود در تعارض قرار می دهد.
لطیفی در پاسخ به این سوال که از مهمترین مولفه های مدیریت بومی ایرانی و اسلامی چیست، گفت: مهمترین اصل در مدیریت اسلامی که در مدیریت بومی ما هم خودش را نشان می دهد اصل توجه به اخوت و برادری در تعامل درون سازمانی و بیرون سازمانی است. یعنی ما همکار و رییس مان را به عنوان فردی که رقیب ماست، نبینیم زیرا نظام مبتنی بر اخوت و برادری است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) افزود: در ادبیات بومی ما هم از گذشته الگوی جوانمردی و گذشت نسبت به زیردستان وجود داشته است. این الگوی بومی ماست و ریشه دینی هم دارد. این را می توان در عرصه های مختلفی مانند حوزه مالی هم مثال زد. ما در حوزه مالی اسلامی به دنبال سود گرفتن از مومن نیستیم زیرا الگوی اسلامی سود گرفتن در تجارت را نوعی ربا می داند.
لطیفی اظهار کرد: در حوزه مالی اسلامی چهار اصل وجود دارد که با اصول غربی در تضاد است. اصل اول می گوید قرض گرفتن مکروه است . اصل دوم می گوید تا می توانید قرض بدهید. اصل سوم بیان می کند به سرعت قرض خود را ادا کنید و اصل چهارم می گوید کسی را که به آن قرض داده اید تحت فشار نگذارید. اما نظام مالی غرب عکس این اصول هستند. در این نظام ضعفا بیشتر آسیب می بینند و کسانی که دارای منابع قدرت هستند بیشتر سوء استفاده می کنند. این همان نظام ارزشی است که بر اساس آن نظام بانکی شکل گرفته است.
وی اضافه کرد: الگوی اخوت در حوزه خانواده، تجارت و بازرگانی، صنعت و … خود را نشان می دهد اما ما منکر این نیستیم که غربی ها به بعضی از این اصول با توجه به گرایش فطری هم رسیده اند و گاهی اوقات از ما جلوتر هستند. مانند کیفیت و نظم و انظباط که مبنای دینی و شرعی دارد و آنها این اصول را مدل سازی و اجرا کرده اند. باید به این نکته توجه شود که تمام این موارد در غرب در راستای افزایش سود و اصالت نفس است درحالیکه در ادبیات دینی ما تلاش برای سود شخصی مذمت شده است. در نظام ارزشی که در مدیریت اسلامی نمونه هایی از این تفاوت ها وجود دارد.
رئیس دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) در بیان اهداف مدیریت اسلامی گفت: هر اندیشمندی برای مدیریت اسلامی می تواند اهداف مدنظر خود را مطرح کند اما من معتقدم با توجه به آیات و روایات به دنبال تشکیل دولت کریمه هستیم یعنی مدیریت اسلامی به دنبال ایجاد دولتی است که در آن کرامت انسان ها حفظ شود. عزت مندی مومنین و اسلام و به ذلت رسیدن دشمنان اسلام در آن محقق شود. این دولت کریمه ای است که در ادبیات دینی آن درباره آن صحبت شده است.
وی افزود: ما طبق ادبیات دینی نسبت به این دنیا منفعل نیستیم و می توانیم با آنچه که در تسخیر ماست با مهر و عطوفت برخورد کنیم و یا با خشونت و قهر با آن مواجهه شویم و آنها را از بین ببریم. همین فضا را در روابط انسانی و رابطه خود با خدا باید مدنظر قرار داد. این الگویی است که نیاز به تدبیر کردن دارد و تجلی تدبیر کردن، در مدیریت در عرصه اجتماع است. مدیریت اسلامی درصدد است که انسان ها را به جایی برساند که اگر خودشان بخواهند به تنهایی این مسیر را طی کنند هزینه های بسیاری را باید بدهند تا به این الگوها دست یابند. ادبیات اسلامی با مفهوم اصلی آن می تواند بشر امروز را برای رسیدن به حقیقت خودش و عالم و خلقت کمک کند.
لطیفی با اشاره به وجود موانع موجود در مسیر تحقق مدیریت اسلامی در جامعه ادامه داد: در دانش مدیریت نیازمند به این هستیم که هم انسان های صالح تربیت کنیم و هم انسان های مصلح. گاهی فرد فقط برای خودش انسان نیکوکار و پسندیده ای است اما نمی تواند منشا اثر اجتماعی باشد اما در نگاه دینی هم عالم و هم عامل و کارگزار ما باید صالح باشند. دانش مدیریت امروز باید برای تحقق این کار کمک کند و تا زمانی که دانش مدیریت اسلامی ما خود را به روز نکند نمی تواند مشکلات امروز ما را حل کند.
فضای اجرایی ما به مدیریت اسلامی اعتماد و اراده ندارد
وی اظهار کرد: از سوی دیگر اگر کارگزار ما به مدیریت اسلامی اعتماد و باور و اراده برای اجرای آن داشت، مدیریت اسلامی تحقق پیدا می کند. اما در حال حاضر با این شرایط فاصله داریم. فضای حوزوی و دانشگاهی ما در حال حاضر کاربردی و مفید نیست. ضمن اینکه فضای اجرایی ما هم به مدیریت اسلامی اعتماد و اراده ندارد. برای تحقق این کار نمی توان به دستورالعمل و قانون و مقررات امیدوار بود زیرا تاکنون این قوانین وجود داشته اند. بلکه باید عده ای به این کار باور داشته باشند.
لطیفی در پاسخ به این سوال که بعد از پیروزی انقلاب تا چه اندازه به مدیریت اسلامی پرداخته شده است، گفت: هر دوره با دوره قبل خود متفاوت است. در سال های اولیه انقلاب تا میانه دهه ۶۰ نسبت به موضوع مدیریت اسلامی توجه شده است و در سازمان امور ادارای و استخدامی وقت هم مجموعه ای با عنوان دفتر مطالعات ارزشی نظام اداری ایجاد شد و آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح سوالات درباره این موضوعات را پاسخ می دادند و منتشر می شد.
وی اضافه کرد: بعد از جنگ و دوران سازندگی این دفتر مطالعات جمع آوری شد و نگاه غربی این مطالعات را بیهوده قلمداد کرد و در دهه های ۷۰ و ۸۰ هم هرگز آن دفتر تشکیل نشد. میانه دهه ۷۰ هم دو واحد درس مدیریت اسلامی در دانشگاه ها برای رشته مدیریت گنجانده شد و ما پذیرفتیم که دانشجو ۱۴۰ واحد مدیریت متعارف بخواند و دو واحد هم در کنار آن مدیریت اسلامی بخواند و عملا آنچه که آموزش می دهیم فاصله زیادی دارد با آنچه که نیاز داریم.
این محقق و نویسنده کشورمان در پایان سخنانش افزود: دربازنگری های در حوزه علوم انسانی اسلامی که در چند سال اخیر توسط مقام معظم رهبری بیان شد، تعدادی دروس با پسوند اسلامی ارائه شد درحالیکه اساتید ما در این حوزه آموزش ندیده اند. نظام سیستماتیکی برای اینکه این افراد را آموزش دهد وجود ندارد. ما مساله اسلامی کردن را به عنوان امری صوری و به مفهوم متعارف تغییر داده ایم که باعث ایجاد اتفاقی نخواهد شد. با دوره های دکتری و پسا دکتری و همکاری میان حوزه و دانشگاه می توان این مشکل را حل کرد اما هنوز فضای جدی که تولیدگر باشد، وجود ندارد.