حجت الاسلام و المسلمین میرلوحی در اولین شب قدر در دانشگاه امام صادق علیه السلام در دفاع از ولایت الهیه امیرالمومنین علیه السلام به سخنرانی پرداختند.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی به نقل از تارنمای دانشگاه امام صادق(ع)؛ حجت الاسلام و المسلمین میرلوحی در اولین شب قدر در دانشگاه امام صادق علیه السلام در دفاع از ولایت الهیه امیرالمومنین علیه السلام به سخنرانی پرداختند.
متن این سخنرانی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلیالله علی محمد و آله الطاهرین
..... امشب چون شب شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام است به رسم هر ساله حق امیرالمؤمنین است که چند دقیقهای از فضائل و مناقب این امام مظلوم بگوییم.
فضایل و مناقب و مطالبی را در مورد مولا یادداشت کرده بودم که امشب آنها را عرض کنم، اما با شنیدن یک خبر ناگوار و یک جمله ناروایی که توسط مسئولی در رابطه با ولایت امیرالمؤمنین شنیدم، بحثم را تغییر دادم و میخواهم چند دقیقه ای درباره این فراز از مظلومیت امیرالمؤمنین عرض کنم و ذره ای از حقوق امیرالمؤمنین را ادا کنم و به جبران این حرف ناروا که در نظام جمهوری اسلامی که برپایه ولایت امیرالمؤمنین استوار شده اگر در مورد ولایت مولا امیرالمؤمنین و ولایت ائمه معصومین که زیربنای نظام جمهوری اسلامی است اگر کوتاهی کنیم، سنگ روی سنگ در این نظام بند نمیشود.
همه اقتدار و جوهره نظام ما به تعبیر امام و مقام معظم رهبری ولایت فقیه است و ولایت فقیه بر مبنای ولایت ائمه است و الا فقیه کجا و ولایت کجا! ولایت فقیه بر پایه ولایت معصومین و 14 نور مقدس است. اگر خدای نکرده ذرهای خدشه به ولایت امیرالمؤمنین در این کشور وارد شود، دیگر چیزی از نظام و انقلاب باقی نمیماند و جفاست که ما برنامه احیای خود را داشته باشیم و یک جمله در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین نگوییم و این منظره تکرار 20 سال پیش است که در همین مسجد و همین خیمه و همین خانه خدا و در همین شب بیست و یکم، استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله مهدوی کنی قدس سره آن فقیه ولایی و بصیر وقتی مشابه همین کلمات را شنیدند، غریدند و در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین سخنرانی تاریخی کردند.
وقت نیست بخواهیم مبحث را باز کنیم اما اگر از من و شما به عنوان شیعه امیرالمؤمنین و مذهب اهلالبیت علیهمالسلام بپرسند که جوهره اصلی مکتب اهلالبیت چیست، فرق مذهب اهلالبیت با سایر مذاهب در چیست؟ یک کلمه جوهری و اصلی است و آن این است که مذهب اهلالبیت و مکتب تشیع یعنی عقیده به الهی بودن ولایت امیرالمؤمنین بر همه امت اسلامی.
در یک کلمه مدرسه اهلالبیت یعنی ولایت امیرالمؤمنین و11 فرزندش ولایتی است که از سوی خدای متعال تعیین شده و حتی در تعیین و نصب امیرالمؤمنین خاتم انبیاء محمد مصطفی صلیاللهعلیه و آله هیچ نقشی نداشته و من یک آدرس اشاره میکنم که عزیزان در ایام شهادت امیرالمؤمنین به آن مراجعه کنند؛ خطبه غدیری که پیامبر اکرم دست امیرالمؤمنین را در مقابل 110 یا 120 هزار مسلمان که از حجه الوداع برمیگشتند، بالا گرفت و در این خطبه 40 بار پیامبر میفرمایند که مردم! خیال نکنید من علی را به عنوان امام و ولی نصب کردم؛ نه! إن الله قد نصبه لکم ولیاً و اماماً مفترضالطاعه. مردم من علی را نصب نکردم، بلکه خدا او را به عنوان امام و خلیفه و جانشین و حاکم و وصی من قرار داده است. اصلا کلمه جعل در قرآن مجید به غیر خدا انتساب ندارد. در مورد آدم میگوید: إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً (البقره 30) من آدم را در زمین خلیفه قرار دادم. در مورد داوود فرمود: یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ ( ص 26) در مورد ابراهیم خلیل فرمود: إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً ( البقره 124) من تو را به عنوان امام قرار دادم. و تعابیر دیگر.
یک آیه در قرآن نیست که جعل و نصب امام و ولی و حاکم را به غیر خدا نسبت داده شده باشد. حتی هیچ پیغمبری حق ندارد که وصی و جانشین خود را از نزد خود انتخاب کند. حتی موسی کلیم که خدا به او دستور داد که: اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی (طه 24) گفت خدایا من لکنت زبانی دارم. آیا اجازه میدهی که برادرم هارون که أَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی ( القصص 34). اگر امکان دارد تو او را با من بفرست. مسئله رسالت و خلافت جانشینی خداست. خدایا تو هارون را با من بفرست. اگر تو مرا ارسال و بعث کردی، تو باید هارون برادرم با من بعث کنی.
طبق آنچه در روایات ما وجود دارد، همه پیامبران اولوالعزم 12 جانشین، حواری و نقیب داشتهاند. اصلاً هیچ امام و رسولی از سوی خود جانشین انتخاب نکرده است. در این موضوع کتابها نوشته شده است، الغدیرها را امینیها نوشتهاند؛ احقاق الحق 27 جلدی ها را شهید قاضی نورالله شوشتریها نوشتهاند و بزرگان علمای ما.
همه شکنجه ها و آزارها و کشتارها و خون دلها از هزار و چهارصد سال قبل تاکنون برای همین یک کلمه است. ما برای این یک کلمه 1400 سال خون دادهایم که ولایت الهیه فقط از طرف خداست، پیغمبر هم کارهای نیست.
هیچ پیغمبری حق ندارد جانشینش را خودش تعیین کند. هیچ امامی حق ندارد جانشینش را خودش تعیین کند. تمام انبیاء و خاتم الانبیاء و سید المرسلین محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله همانگونه که مبعوث از سوی خدا هستند، ائمه هم منصوب از سوی خدا هستند. پیغمبر حق ندارد بخواهد امام نصب کند. نصب و جعل امام فقط و فقط برای خداست. چرا؟ چون ولایت برای خداست. به پیغمبر هم عاریه دادهاند. اگر به پیغمبر هم اجازه اعمال دادهاند، چون خدا به او اجازه داده است. لذا در این پایگاه وِلایی خدا با پیغمبرش هم شوخی ندارد.
پیغمبری که عزیزترین عالم است و خدا به روی او، به موی او قسم میخورد. میگوید اگر یک کلمه از نزد خود،بدون دستور ما پس و پیش کنی شاهرگ تو را قطع میکنیم: لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ( الحاقه 46) شوخی نیست. ما گفتیم علی را نصب کن! حق نداری از نزد خودت پس و پیش کنی. آیه غدیر را ببینید: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ( المائده 67) آنچه به تو گفتیم را ابلاغ کن! یعنی در مورد ولایت علی پیغمبر معرفی امیرالمؤمنین را انجام داد.
پیامبر گفت که مردم سر و صدا و آشوب میکنند. اینها جدید الاسلام هستند و منافقین ممکن است شورش کنند. خداوند فرمود نترس وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ (المائده 67) خدا تو را از شر مردم حفظ میکند. إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ( المائده 67) بیان علامه طباطبایی را نگاه کنید. کسی که با مسئله ولایت الهی در بیفتد نمیگوید فاسقین یا ظالمین. بحث کافرین را مطرح میکند. کسی که در مقابل تعیین ولایت الهی بایستد،در زمره کافرین است.
1400 سال فرق امیرالمؤمنین شکافته شده، بدن سیدالشهدا زیر سم اسب رفته و... برای این است که ولایت یک مسئله الهی است،چه مردم بپذیرند و چه نپذیرند. ممکن است زمانی مردم ولایت الهی را بپذیرند و زمانی نپذیرند.
حضرت نوح چند سال مردم را دعوت کرد؛ 950 سال: فلبث فیهم ألف سنه إلا خمسین عاما ( العنکبوت 14) چند نفر ایمان آوردند؟ 85 نفر. اگر هر 10 سال توانسته بود جذب کند، 95 نفر میشدند. اما این عدد ایمان نیاوردند. باید بررسی کنیم که حضرت نوح اشکال داشته است؟ نه مردم زیربار نرفتند. قرآن از قول نوح می فرماید: قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارً ( نوح 5) من صبح و شام دعوت کردم. به دستورالهی در بیابان کشتی درست کردم و مسخره کردند که آب نیست و کشتی درست میکند. مسخره کردند، سنگ زدند. خدا گفت صبر کن! امر برای ماست. حق نداری برگردی: لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ( الروم 4) و میفرماید هُنَالِکَ الْوَلَایَهُ لِلَّهِ الْحَقِّ ( الکهف 44) دستور برای خداست.
ابراهیم خلیل میگوید که تمام این شهر بت میپرستند. من تنهایی این بتها را بشکنم؟ مردم نمیپذیرند. خب نپذیرند! تو دستور ما را اطاعت کن. روزی که همه به بیابان رفتند، همه بتها را بشکن. مخالف با رأی عمومی بشود که بشود. این دستور است. هر جا گفتیم بله، بله. والا اگر بنا بود هر چه مردم میخواهد که دیگر انبیاء را نمیخواستیم.
خدا اول خلقت یک انتخابات برگزار میکرد که مردم چه میخواهند. هر چه مردم بخواهند. دیگر پیغمبرو کتاب و هدایت و این همه جنگها و سختی ها برای چه بود؟ وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ ( آل عمران 146) خب خداچرا مردم را اذیت میکند؟ تمام مردم در مکه 360 قبیله 360 بت را در کعبه قرار دادهاند و بت میپرستند. خانه توحید خانه شرک شده است. ابوسفیان ربای خود را میخورد،دیگری ظلم خودش را میکند، دیگری ریاست خود را میکند. خدا برای چه پیغمبر را میفرستد که زندگی مردم را به هم بریزد. کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً ( البقره 213) مردم داشتند زندگی خود را میکردند. خدا پیامبران را فرستاد تا به واسطه این دعوت بین مردم اختلاف رخ دهد: فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ (البقره 213) مردم داشتند زندگی کفر و شرک خود را انجام میدادند. چرا خداوند پیغمبران را فرستاد؟ چرا خدا اوصیاء و جانشینان را فرستاد؟ برای اینکه ولایت برای خداست اگر همه کره زمین گفتند همجنسبازی خوب است،یونسکو هم نوشت ما هم بگوییم چشم. ما مسلمانیم! کشور ولایت امیرالمؤمنین است، کشور قرآن است، مملکت فاطمه زهراست. دنیا میگوید بگوید! خب برای چه انقلاب کردی؟ برای چه خانوادههای سه شهیده و چهارشهیده؟ مگر نمیبینید؟ هنوز پدرها و مادرهای شهدا زندهاند. اینها خون دادند که هر جا دنیا گفت؟
خلاصه مدرسه اهلالبیت و مکتب تشیع همین یک کلمه است، ولایت،ولایت الهی است.
هیچ کدام از ائمه را نه پیغمبر نه امام قبلی تعیین نکرده است. همه را خدا تعیین کرده است. این چه حرفی است که زده میشود؟ همین حرف باطل 20 سال پیش گفتهشد و مرحوم استاد ما که انشالله خداوند روح او را الساعه بر سفره امیرالمؤمنین میهمان بدارد، غرید و گفت ولایت امیرالمؤمنین.
مردم اگر ولایت امیرالمؤمنین را نپذیرند، آیا ولایت امیرالمؤمنین مشروع نیست؟ مردم 25 سال علی را خانه نشین کردند. امیرالمؤمنین امام بود. مردم موآخذ و معاقب هستند و باید روز قیامت جواب بدهند.
امیرالمؤمنین چون میخواست اصل اسلام باقی بماند سکوت کرد و نجنگید. خود امیرالمؤمنین فرمود: قَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ بِهَا مِنْ غَیرِی وَ وَاللَّهِ لَأُسَلِّمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَلَمْ یکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَی خَاصَّهً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِکَ وَفَضْلِهِ وَزُهْداً فِیمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَزِبْرِجِهِ ( نهجالبلاغه خطبه 73) پیامبر به من وصیت کرده است که شمشیر نکشم. من مجبورم مثل مادری که در مقابل دایه دروغین سکوت کرد تا فرزندش سالم بماند، من مجبور به سکوت هستم.
اما سکوت امیرالمؤمنین به معنی رضاست؟ خطبه شقشقیه را ببینید: فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَدْیً وَ فِی الْحَلْقِ شَجیً؛ (نهجالبلاغه، خطبه 3) خار در چشم است و تیغ در گلو. اما چه میشود کرد؟ اسلام از بین میرود. نه اینکه مردم 25 سال کاردرستی کردند و امیرالمؤمنین را خانه نشین کردند و بعد از اقبال مردم ولایت امیرالمؤمنین مشروع شد. این 100 درصد خلاف حقیقت و روح اسلام ناب محمدی و تشیع است. اگر در هر موردی صحبت بشود، ما بنا نداریم بحث را سیاسی کنیم، اما واقعاً ولایت امیرالمؤمنین را ملعبه سیاست نکنیم. ازهر کس خواستیم نقل کنیم، چرا امیرالمؤمنین را وارد این بازی کنیم. یک علی در عالم است. حیف این علی مظلوم است که از او به خاطر بازیهای سیاسی بازی کنیم.
این شبها شبهای آخر عمر امیرالمومنین است، ازمنبر پایین میآید و میگوید مردم من مظلوم هستم: ما زلت مظلوما منذ قبض الله نبیه حتی یوم الناس هذا ( شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ج 20 ص 283) چقدر امیرالمؤمنین بگوید من مظلوم هستم.
مردم شب قدری با امیرالمؤمنین قرار بگذاریم که به امیرالمؤمنین ظلم نکنیم. والله امیرالمؤمنین مظلوم است. امشب صدای ناله امیرالمؤمنین خاموش میشود.....