سلام کردن سرمایه نمیخواد، اراده میخواد. سلام کردن بزرگ و کوچک، استاد و دانشجو، کارمند و کارگر و ... نمیشناسه. سلام نشانه بزرگیِ اندیشه آدماست.
امام صادقیای قدیمی خوب یادشونه، اون روزی که اولین بار پاشون به دانشگاه باز شد. از دم در تا هر جایی میخواستیم بریم (مسجد، کلاس، اقامتگاه و ...) هر کسی از کنارمون رد میشد، بهمون سلام میداد. ما هم با چهرهای مبهوت که اصلاً انتظار اینجور رفتاری رو از یک غریبه و بزرگتر نداشتیم، جواب سلامشونو میدادیم. تا اینکه مدتی گذشت و این رفتار پسندیده عادت ما هم شد. نمیدونم تا چه اندازه تونستیم اینو برا کد پایینیهامون به ارث بذاریم، اما واقعاً یک نوستالژی برا دهه شصتیا، هفتادیا و هشتادیاست. نذاریم این میراث گرانبها کمرنگ بشه و کم کم به دست فراموشی سپرده بشه. با رویی گشاده و بلند بگوییم: «ســلام».
وقتی به یکی سلام میدی، اول از همه پاتو میذاری روی غرورت و برای دیگری احترام و شخصیت قائل میشی، بعد به طرف مقابل اینو القا میکنی که «از طرف من در امانی و تو رو به عنوان برادر دینی خودم میشناسم». سلام کردن سرمایه نمیخواد، اراده میخواد. سلام کردن بزرگ و کوچک، استاد و دانشجو، کارمند و کارگر و ... نمیشناسه. سلام نشانه بزرگیِ اندیشه آدماست.
مصادیقی از نفاق درونمونو بهتر بشناسیم:
- اگر منتظر میمونیم تا دیگری ابتدا سلام کنه.
- اگر با اخم و چهرهای عبوس سلام میکنیم یا جواب سلامو میدیم.
- اگر تمایلی به فشردن دست طرف مقابل در حین سلام کردن از خود نشون نمیدیم.
- اگر آهسته و گذرا سلام کنیم.
- اگر فقط در فضای دانشگاه این کار رو میکنیم و در سایر موقعیتها بیتفاوتیم.
- و ...
در قسمت نظرات، شما هم مصادیق دیگهای رو به اون اضافه کنید.
«ارزشهای ناب»ی داریم، قدرشو بیشتر بدونیم. ما امام صادقیا رو با همین ویژگیهامون میشناسند و گرنه با دانشجویان و دانشآموختگان بقیه دانشگاهها فرقی نمیکنیم. پس تلاش کنیم تا امام صادقی باشیم و بمانیم.