کرسی ترویجی «هستی شناسی اجتماعی؛ درآمدی بر یک نظریه نو» برگزار شد.
کرسی ترویجی «هستی شناسی اجتماعی؛ درآمدی بر یک نظریه نو» با ارائه نظریه سید علی سیدی فرد و نقادی حجت الاسلام میرسپاه و حجت الاسلام مصباح یزدی، اعضای هیئت علمی موسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، برگزار شد.چ
در این جلسه حجت الاسلام و المسلمین دکتر امین رضا عابدی نژاد نیز مدیریت این کرسی را بر عهده داشتند.
در ابتدا سیدی فرد، به عنوان ارائهکنندۀ نظریه، به ارائۀ بحث خود پرداختند و بیان کرد: هستیشناسی اجتماعی به دو پرسش عمده میپردازد: پرسش از «هستی و واقعیت امر اجتماعی» و پرسش از «چیستی و ماهیت امر اجتماعی». در یک تقسیمبندی، دیدگاههای اصلی ارائهشده در این حوزه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دیدگاههای «کُلگرایانه» و دیدگاههای «فردگرایانه».
وی ادامه داد: دیدگاه حاضر- که بر اساس پارهای از دستاوردهای دانش اصول الفقه و به ویژه با تکیه بر برخی نوآوریهای اصولی شهید سید محمد باقر صدر (ره)، سامان یافته است- نظریهای فردگرایانه محسوب میشود که لوازم گستردهای را در حیطۀ روش فهم پدیدههای اجتماعی در پی خواهد داشت. این دیدگاه قادر است به نحو بهتری شواهد ارائهشده از سوی کلگرایان- نظیر مسألۀ «فشارآوری واقعیتهای اجتماعی»، «مقاومتپذیری واقعیتهای اجتماعی» و «بقای واقعیت اجتماعی و زوال افراد تشکیلدهندۀ جامعه»- را تبیین کند.
این پژوهشگر بیان کرد: به طور بسیار فشرده میتوان این دیدگاه را به این صورت بیان کرد: «هر امر اجتماعی عبارت است از یک مرکب اعتباریِ متشکل از «نماد»، «عنوان خاص» و «مجموعهای از گزارههای هنجاری» که با یکدیگر «تقارنی شدید» یافتهاند و این مرکب اعتباری، منشأ دو گونه الزام میگردد: «الزام دلالتشناختی» و «الزام روانشناختی»».
در ادامه سیدی فرد به توضیح عناصر مفهومی نظریۀ فوق، یعنی «نماد»، «عنوان»، «گزارۀ هنجاری»، «شباهت خانوادگی»، «نظریۀ تقارن شدید(قرن أکید)»، «مدلول تصوری»، «مدلول تصدیقی»، «ارادۀ جدیه»، «الزام دلالتشناختی» و «الزام روانشناختی» پرداختند و توضیح دادند که در میان عناصر فوق، «نظریۀ تقارن شدید (قرن أکید)» و دو مفهوم «الزام دلالتشناختی» و «الزام روانشناختی» که در امتداد آن قرار دارند، واجد جایگاهی محوری میباشند و با تأکید بر همین نظریه و دو مفهوم مذکور میتوان شواهد اقامهشده از سوی کُلگرایان را به نحو بهتری تبیین کرد. نظریۀ تقارن شدید (قرن أکید) از سوی شهید محمد باقر صدر (ره) در مباحث وضع و الفاظ علم اصول و با انگیزۀ حل «پاردوکس وضع» مطرح شده است. نظریۀ تقارن شدید، زمینۀ طرح دو مفهوم «الزام دلالتشناختی» و «الزام روانشناختی» را مطرح میکند و بر اساس این دو مفهوم میتوان بسیاری از پدیدههای اجتماعی را که کلگرایان با قائل شدن به یک واقعیت اجتماعی غیرقابل تقلیل به افراد تبیین میکنند، بدون قائل شدن به چنین واقعیتی، به نحو بهتری تبیین کرد. افزون بر این، این دیدگاه لوازمی در حیطۀ روششناسی اجتماعی دارد که مجال طرح آن در جلسۀ حاضر وجود ندارد.
سپس حجت الاسلام میرسپاه به عنوان یکی از ناقدین با اشاره به اینکه آقای سیدی فرد در این اثر، زحمت صادقانهای کشیدهاند و نفس برگزاری این جلسه و حضور اساتید در آن دلیل ارزشمندی کار ایشان است اظهار داشت: اولا اینکه پارهای از اصطلاحات فلسفی نظیر «مبادی علم»، «مبادی تصوریه» و «مبادی تصدیقیه» به صورت دقیق تعریف نشدهاند. ثانیا اینکه برخی دیدگاهها و نظریهها، نظیر دیدگاه شهید مطهری (ره) به دقت تشریح نشدهاند؛ مثلاً شهید مطهری (ره) مرکب صناعی را یک مرکب حقیقی نمیداند، در صورتی که در کتاب «هستیشناسی اجتماعی؛ درآمدی بر یک نظریۀ نو» بیان شده که ایشان مرکبات صناعی را نیز از قبیل مرکب حقیقی میدانند. ثالثا اینکه این نظریه را نباید به عنوان یک نظریۀ مستقل طرح کرد و بهتر است که آن را بسط و توسعۀ دیدگاه آیت الله مصباح یزدی بدانیم.
در ادامه پس از نقدهای حجت الاسلام میرسپاه، دکتر علی مصباح یزدی، دیگر ناقد این نشست، ضمن تشکر و قدردانی از ارائه دهنده مبحث علمی و مرکز تحقیقات اظهار داشت: نفس این کار، امر مبارکی است و باید قدر این برادر بزرگوارمان را بدانیم.
حجت الاسلام علی مصباح یزدی افزود: اول اینکه در این دیدگاه بر «عنوانهای خاص» تأکید شده است، در صورتی که امور اجتماعی به کسانی که واجد عنوانهای خاصی نظیر عنوان معلمی میباشند، اختصاص ندارد؛ امور اجتماعی در رابطه با همۀ اعضای جامعه قرار دارند. دوم اینکه در این نظریه امر اجتماعی، واقعیتی ذهنی معرفی شده است و از منشأ انتزاع این واقعیت ذهنی غفلت شده است. سوم اینکه در بخش پایانی کتابِ «هستیشناسی اجتماعی؛ درآمدی بر یک نظریۀ نو» که عهدهدار بیان استدلال تفصیلی در دفاع از نظریۀ مختار میباشد، همۀ شواهد کُلگرایان مورد نقد و نظر قرار نگرفتهاست و تنها به برخی از آنها اشاره شده است. چهارم اینکه روش مورد اتخاذ در این کتاب، یعنی استنباطِ بهترین تبیین (IBE) نوع روش تجربی است و استفاده از چنین روشی در مباحث فلسفی جای تأمل دارد. پنجم اینکه به لحاظ اصطلاحشناختی بهتر بود که به جای استفاده از تعبیر «هستیشناسی اجتماعی» که ترجمۀ واژۀ Social Ontology است، از واژۀ «هستیشناسی جامعه» استفاده میشد، تا ابهامها کمتر شود؛ زیرا این تعبیر ممکن است این معنا را به ذهن متبادر کند که بحث طرحشده در این کتاب ناظر به مطلقِ هستیشناسی فلسفی، با رویکرد اجتماعی است.
پس از بیان نقد و نظرات ناقدین سیدی فرد؛ ارائه دهنده مبحث علمی نکات خود را ناظر به نقدهای مطرحشده بیان کرد: اولاً مناقشات اصطلاحشناختی با رجوع به کتب فنی و معتبر در یک حیطۀ خاص بررسی میشوند و در کتاب حاضر نیز اصطلاحاتی نظیر مبادی تصوریه، مبادی تصدیقیه و ... با رجوع به کتب اهل فن و شخصتهای کلاسیک فلسفۀ اسلامی نظیر ابن سینا توضیح داده شدهاند. ثانیاً مناقشات متنی و هرمنوتیکی در باب دیدگاههای یک متفکر خاص، نظیر شهید مطهری (ره)، را باید با تکیه بر قواعد فهم متن و شواهد متنی حل و فصل نمود و در کتاب «هستیشناسی اجتماعی؛ درآمدی بر یک نظریۀ نو» شواهد متنی از کتب اندیشمندان مختلف، از جمله شهید مطهری (ره)، ارائه شده است. همچنین، اینکه این دیدگاه بسط و توسعۀ دیدگاه آیت الله مصباح یزدی (ره) هست یا یک نظریۀ نو را به عهدۀ مخاطبین کتاب و اهل فن میگذارم.
سپس سیدی فرد، به نقدهای حجت الاسلام مصباح یزدی پرداخت و بیان کرد: اول اینکه مراد از «عنوانِ خاص» در تعبیرات این کتاب، چنانکه از متن نیز قابل استفاده است، عنوانِ متمایز است؛ ضرورتی ندارد که بر نقش اجتماعیِ خاصی نظیر عنوانِ معلمی یا پدر بودن و یا غیر از آنها تأکید شود؛ حتی «غریبه بودن»، «اهل قم بودن» و ... هم عنوانهایی خاص و متمایز هستند که با گزارههای هنجاری خاصی تقارن شدید یافتهاند. دوم اینکه ادعای این کتاب این است که واقعیتهای اجتماعی اموری ذهنی هستند و اساساً در یک تقسیم میتوان واقعیتها را به دو دستۀ واقعیتهای وابسته به ذهن (subject-dependent) و واقعیتهای مستقل از ذهن (subject-independent) تقسیم کرد و واقعیتهای اجتماعی از سنخ امور وابسته به ذهن هستند. سوم باید توجه داشت از سویی روش به کارگرفته شده در این کتاب، که روشی کمابیش تجربی است، روش مورد اتخاذ سایر نظریهپردازان در این حوزه، حتی نظریهپردازان مسلمان، نیز بوده است و برای نقد دیدگاههای ایشان که عمدتاً بر شواهد تجربی تمرکز دارد باید چنین روشی اتخاذ میشد؛ و از سوی دیگر استفاده از روشهای تجربی در برخی حیطههای فلسفی مُجاز است؛ البته مشروط به آنکه جهتِ گزارههای بیانکنندۀ مدعا را، به لحاظ منطقی، جهتِ ضرورت ندانیم. در پایان نیز باید تذکر داد که اصطلاح هستیشناسی اجتماعی، همانطور که جناب دکتر مصباح یزدی فرمودند، ترجمۀ Social Ontology است و در مباحث فلسفی معاصر حدود این اصطلاح کمابیش تعریف شده است.
گفتنی است این کرسی توسط گروه فلسفۀ موسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و به همت مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام و با همکاری دبیرخانه کرسیها در روز چهارشنبه مورخ 18 اسفند ماه سال 95، در سالن اندیشۀ موسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، برگزار شد.