خاطره آیت الله باقری کنی از توصیه راهگشا و نفس حق مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره)
در دانشجویی و فرهنگی بخوانید:
در دوران طلبگی مشکلی برای من پیدا شده بود، شدت گرفته بود و سخت مضطر شده بودم. نزدیک غروب، سرگردان، راه منزل علامه [طباطبایی] (ره) را گرفتم؛
منزل محقر و کوچکی داشت بیرون از شهر قم، در زدم.
خود ایشان آمد در را باز کرد، برای ایشان مشکلم را گفتم.
آستینها را بالا زده بود برای وضو، با آن چهره جذابش در میان در ایستاده بود؛ آرام گفت ذکر جلاله را بگو و برای اینکه مرا هم یاد دهد یک "یا الله" گفت.
همان یکبار که او گفت بس بود، بیشتر لازم نیامد. انگار در من تصرفی کرده باشد، دیدم هیچ اثری از آن حال دیگر در من نیست. آرام آرام شدم. تمام تمام شد.