سلسله نشستهای کاربردی علوم انسانی به منظور مهارتافزایی، معرفی فرصتها و چالشهای ادامه تحصیل و تبلیغ در خارج از کشور با هدف توسعه ارتباطات علمی، در دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار میشود.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی؛ سلسله نشستهای کاربردی علوم انسانی به منظور مهارتافزایی، معرفی فرصتها و چالشهای ادامه تحصیل و تبلیغ در خارج از کشور با هدف توسعه ارتباطات علمی، در دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار میشود.
بدین منظور از آغاز سال 1396، به همت دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات و با مشارکت اداره همکاریهای علمی و بینالمللی دانشگاه امام صادق (ع)، دو نشست با محوریت بررسی جمهوری فدرال آلمان و منطقه آمریکای شمالی برگزار شد که نشست اول در تاریخ 21 فروردین و نشست دوم در روز سه شنبه 16 خرداد در دانشگاه امام صادقعلیه السلام برگزار گردید.
نشست دوم با حضور پیمان اسحاقی دانشجوی دکتری رشته مردمشناسی و جامعهشناسی دین در دانشگاه شیکاگو در سالن شهید مطهری (ره) برگزار شد.
دکتر اسحاقی ضمن معرفی اجمالی وضعیت علوم انسانی در منطقه آمریکای شمالی، به تشریح روند پذیرش و شرایط و نحوه تحصیل در دانشگاههای دولتی و خصوصی این منطقه جغرافیایی پرداختند.
ایشان منطقه آمریکای شمالی را منطقه فکری توصیف کردند که از نظر مطالعات علوم انسانی مجموعه واحدی را تشکیل میدهد و با اشاره به وجود بزرگترین انجمن مطالعات خاورمیانه جهان در منطقه آمریکای شمالی، به بیان سایر ویژگیهای بارز این منطقه از جهان در زمینه علوم انسانی پرداختند.
دکتر اسحاقی نهادهای علمی موجود در این منطقه از قبیل: دانشگاه، مؤسسه پژوهشی و اندیشکده را توصیف و تبیین کرده و گفتند: دانشگاه مرکزی هست که عموما در عنوان آن کلمه university یا کالج وجود دارد. دانشگاهها سه گونه اصلی دارند: دولتی، خصوصی و نظامی.
ایشان در توضیح دانشگاههای نظامی از اهمیت کارکرد پژوهشی آنها نام بردند و مطالعات خاورمیانهای و مطالعات چین را به عنوان نمونهای از رویکردهای مهم پژوهشی این نوع دانشگاهها عنوان کردند.
در ادامه، دکتر اسحاقی علاوه بر تبین ویژگیها و خصوصیات دانشگاههای دولتی و خصوصی به مقایسه این دو نوع دانشگاه پرداختند و افزودند: دانشگاه های دولتی عموما در عنوان خود عبارت state را به یدک میکشند، ولی دانشگاههای خصوصی معمولا این عبارت را ندارند. همچنین به گفته ایشان، دانشگاههای دولتی با بودجه فدرال تاسیس میشوند تا نیروی فکری برای دولت فدرال را تامین نماید، یعنی اساسا آموزش محور میّباشند؛ در حالی که دانشگاههای خصوصی پژوهش محور هستند. مثلا دانشگاه ایالتی میشیگان تاسیس میشود تا نیازهای آموزشی و پرورشی در منطقه خود را پوشش دهد. لذا رشتههایی که در دانشگاههای دولتی میباشند معطوف به احتیاجاتی است که در آن ایالات وجود دارد.
ایشان در ادامه افزودند: دانشگاههای دولتی به بودجه فدرال وابسته میباشند ولی دانشگاههای خصوصی با اینکه از کمکهای دولتی استفاده میکنند ولی عمده توان مالی خود را از موقوفات به دست میآورند و از بوروکراسی کمتری برخورداند. آنها همچنین تلاش دارند تا از فارغالتحصیلان خود در رفع نیازهای علمی و به خصوص مالی خود استفاده نمایند. دانشگاههای دولتی از لحاظ اداری وابسته به دولت فدرال هستند ولی دانشگاههای خصوصی به صورت هیئت امنایی اداره میشوند؛ در واقع اموال دانشگاه های خصوصی ملک شخصی میباشد.
سپس ایشان در توضیح فرآیند پذیرش در این دو نوع دانشگاه عنوان داشتند: فرایند پذیرش در دانشگاههای دولتی معطوف به افراد دارای تابعیت میباشد، ولی در مقابل دانشگاههای خصوصی حتی برای برخی از مناطق همانند خاورمیانه سهمیه اختصاصی دارند. کمک هزینه پرداختی دانشگاههای دولتی به دانشجویان به علت ثروت اندک آنها کم میباشد. ولی کمک هزینه پرداختی دانشگاههای خصوصی به دانشجویان مبلغ قابل توجهی است و سطح علمی دانشگاههای خصوصی بالاتر است.
وی در ادامه به جایگاه مذهب و اعتقادات دینی در دانشگاههای دولتی و خصوصی پرداختند و افزودند: طبق قانون، دانشگاههای دولتی تنها میتوانند دین را مطالعه کنند و توانند یک انتساب دینی داشته باشند و یا از آن حمایت کنند، لذا نمیتوانند امکان دینی خاصی برای ادیان فراهم نمایند. ولی دانشگاه های خصوصی چون ملک شخصی هستند و خصوصی اند، امکان این کار را دارند. بیش از پنجاه دانشگاه خصوصی اساسا وابسته به کلیسا میباشد و شمار زیادی از دانشگاههای خصوصی توسط کلیسا تشکیل شده است که مهمترین این دانشگاهها دانشگاه هاروارد میباشد که توسط کشیشی به نام هاروارد تأسیس شده است. تأثیر کلیسا در معماری دانشگاههای خصوصی کاملا مشهود است. مثلا دانشگاه شیکاگو بلندترین بنای آن کلیسای راک فلر میباشد.
سپس آقای اسحاقی در تبیین مهارتهای مورد نیاز برای دریافت پذیرش از دانشگاههای منطقه آمریکای شمالی، یادگیری زبان انگلیسی را به عنوان اولین و مهمترین مهارت مورد نیاز دانشجویان برشمردند و افزودند: زبان انگلیسی اهمیت فراوانی دارد، لذا برای کسب مهارت در این زمینه بایستی متون علمی مختلفی را علاوه بر رشته تخصصی مطالعه نمایند. شیوه مواجهه با متن به این صورت میباشد که در دانشگاه های آمریکای شمالی در مقطع کارشناسی دانشجو درگیر جزئیات کتب نمیشود و تلاش دارد تا با استدلالهای کتاب آشنا شود. چرا که در آینده این دانشجو نیز بایستی استدلال کند و توصیف مهم نیست.
آقای اسحاقی سومین مهارت مورد نیاز دانشجویان را شناخت جریانهای اصلی و فرعی هر رشته توصیف کردند با این توضیح که در هر رشته تحصیلی شخصیتهای علمی و نقشه علمی مشخصی وجود دارد که دانشجو با آنها آشنایی پیدا می کند، مثلا در رشته مطالعات اسلامی با رویکردهای فرهنگی تاریخی و ... این رشته آشنا میشود و متوجه رویکردهای مختلف موجود در این رشته خواهد شد. لذا دانشجویان مقطع کارشناسی با شناخت جریانهای اصلی و فرعی رشته خود در پایان دوره کارشناسی قادر خواهند بود که یک نقشه علمی از رشته خود ترسیم کنند.
ایشان در توضیح مهارت چهارم افزودند: مهارت چهارم مورد نیاز، ایجاد شبکه علمی است که شامل سطوح مختلفی نظیر شبکه با اساتید، صاحبنظران و افراد دارای دیدگاههای مشترک است.
در ادامه آقای اسحاقی با این توضیح که دانشجو بایستی پس از شناخت جریانهای اصلی و آگاهی از افرادی که این سخنان اصلی را مطرح نمودهاند به مطالعه اساسی پیرامون این جریانها و افراد بپردازد به تبیین مهارت پنجم پرداختند.
مهارت نوشتن همراه با تمرین و ممارست ششمین مهارتی بود که آقای اسحاقی به آن اشاره نمودند. ایشان با رد مهارتی که صرفا به نوشتن توصیفی میپردازد لزوم تمرین نوشتن همراه با استدلال را ضروری توصیف کردند.
هفتمین مهارت، حضور علمی که باید دانشجو بتواند در کنفرانسهایی که مخصوص دانشجویان شاغل به تحصیل میباشد شرکت کند و به ارائه آثار علمی خود بپردازد.
ایشان با اشاره به اهمیت انتخاب زمینه تخصصی مورد علاقه دانشجو در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد انتخاب زمینه تخصصی مورد علاقه دانشجو را به عنوان هشتمین مهارت مورد نیاز ذکر کردند. دانشجو با انتخاب زمینه تخصصصی مورد علاقهاش میتواند در مقطع دکتری در زمینه مورد نظر مطالعه کند.
پس از بیان مهارتهای مورد نیاز برای تحصیل در منطقه آمریکای شمالی، در توضیح تفاوت استدلال و توصیف سه نمونه استدلال را شرح دادند سپس توضیحاتی پیرامون اقدامات لازم برای ورود به عرصه آکادمیک مطرح نمودند.
سپس افزودند: قوی بودن دانشگاه ها در مقطع کارشناسی و ارشد تاثیر زیادی در امکان اشتغال فارغ التحصیلان آن دانشگاه دارد و دانشجویان به مراتب کمک هزینه بیشتری دریافت میکنند. لذا به مراتب امکان پذیرش در این دانشگاها سختتر خواهد بود.
پاسخ به پرسش مخاطبان حاضر در نشست بخش پایانی دومین نشست از این سلسله نشستها بود.