چالش تصاویر از آینده ایران با پیروزی انقلاب اسلامی که حاصل تجربه متراکم جریان تعالی خواه و شکستهای گفتمانی جریان ترقی خواه در تاریخ معاصر است وارد دوران جدیدی شد و انقلاب اسلامی با طرح گفتمان نه شرقی و نه غربی، سد محکمی در برابر غربی سازی ایجاد کرد.
دانشجویی و فرهنگی؛ مطالعات آینده را به دو دسته می توان تقسیم کرد. مطالعات از حال به آینده که از آن با عنوان سناریو پردازی یاد می شود و مطالعات از آینده به حال که از آن با عنوان پس نگری یاد می کنند.
پس نگری" از جمله روش های کلیدی در آینده پژوهی است. این روش با تصور آینده مطلوب شروع می شود و سپس با تعیین قدم های لازم برای افزایش شانس رسیدن به آن آینده ادامه می یابد. با توجه به این روش هر تصویری از آینده بر نقشه راه و مدیریت اکنون برای رسیدن به آن تصویر، تاثیر مستقیم دارد.
از زمان جنگ های ایران و روس و مشخصا از مشروطه به بعد، یکی از مهمترین چالش های ایران معاصر، چالش تصاویر مطلوب از آینده بوده است. مشخصا دو تصویر قابل اعتناء و به تبع دو نوع نقشه راه مطرح شد.
تجدد(غربی شدن) و تعالی یا به تعبیری دیگر؛ توسعه و پیشرفت.
رویکرد تجدد تصویر مطلوب را ، همان تصویری می داند که در غرب شاهدیم و معتقد است برای توسعه، چاره ای جز تشبه به غرب از فرق سر تا نوک پا وجود ندارد.
در رویکرد دوم، تصویری که پیش رو قرار می گیرد شکل گیری حیات طیبه است. حیاتی مبتنی بر باورها و ارزشهای اسلامی ایرانی.
تاریخ معاصر را می توان عرصه رویارویی این دو رویکرد دانست. ریچارد کاتم در کتاب ناسیونالیسم در ایران، هدف نهایی رضاشاه را بازسازی ایران بر اساس تصویر وی از غرب می داند. بر این اساس، سولیوان در کتاب ماموریت در ایران، بیان می دارد که تاسیس دانشگاه در ایران بر اساس الگوی دانشگاههای غربی و با هدف غربی کردن جامعه ایران صورت گرفت. البته وی از این اقدام ابراز شگفتی می کند چرا که به اعتقاد وی دانشگاههای غربی در ابتدا به تقلید از دانشگاههای دوره تمدن اسلامی ساخته شده بودند.
چالش تصاویر از آینده ایران با پیروزی انقلاب اسلامی که حاصل تجربه متراکم جریان تعالی خواه و شکستهای گفتمانی جریان ترقی خواه در تاریخ معاصر است وارد دوران جدیدی شد و انقلاب اسلامی با طرح گفتمان نه شرقی و نه غربی، سد محکمی در برابر غربی سازی ایجاد کرد.
البته می توان راه سومی را نیز بیان کرد که از آن با تصویر بومی شده یاد می کنم. تعابیری مانند ژاپن اسلامی در این همین زمینه قابل توجه است. در این تصویر نیز اصالت با غرب است اما تلاش می کند آن را بومی نماید.
اینک در این مجال به دنبال توصیف این تصاویر نیستم بلکه بر آنم تا اهمیت این تصاویر را در تدوین نقشه راه مورد توجه قرار دهم.
برای عینی شدن شدن بحث به دو مثال اشاره می کنم.
مثال 1: تولید ناخالص داخلی و مساله زن، اشتغال و خانواده
آخرین تصویر مطلوب غرب، دنیای آرمانی لیبرالیسم است. در این تصویر، تعیین کننده ترین عنصر، سرانه بالاست. به تعبیر یکی از تئوری پردازان توسعه در ایران، میزان و شاقول ارزیابیها و قضاوتها و ارتباطات، قدرت و پول است. لازمه سرانه بالا نیز افزایش تولید ناخالص داخلی است. هر میزان که تولید ناخالص داخلی بالاتر باشد، کامیابی نظام سیاسی بالاتر است. در نسبت با این تصویر، به عنوان نمونه، در موضوع زن، اشتغال و خانواده، نقشه راه باید به نحوی تدوین شود که اصالت با اشتغال باشد. بر این اساس، حضور زن در خانواده حتی مضر هست چرا که این حضور، سهمی در تولید ناخالص به همراه ندارد. حضور زن در خانواده با عنوان اینکه "دوران در آشپزخانه بودن" گذشته است با تحقیر نگریسته می شود. با چنین مسیری، خانواده به طور طبیعی رو به فروپاشی می رود. آلوین تافلر در کتاب موج سوم با اشاره به همین حقیقت بیان می دارد که در آمریکا خانواده به معنای سنتی یعنی پدر و مادر و دو فرزند حداکثر هفت درصد وجود دارد. برنامه ریزی برای شکل دهی خانواده خارج از معنای واقعی آن که در غرب اتفاق می افتد از همین منظر قابل ارزیابی است. امروز ژاپن با همین مساله گریبانگیر هست و تراژدی مرگ در تنهایی و نرخ به شدت منفی جمعیت از عوارض همین نگاه است.
در تصویر دوم، جامعه ای نشان داده می شود که از سرانه بالایی برخوردار است و در عین حال، زن که شان اجتماعی دارد، به مدیریت منزل، تربیت فرزند و همسرداری به عنوان یک اولویت بی مانند می نگرد. حضور در خانواده به معنای بی توجهی به تاثیرگذاری اجتماعی زن نیست و حضور اجتماعی به معنای کنار گذاشتن خانواده نیست.
در سند چشم انداز در این باره چنین آمده است:
جامعهی ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت:
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
بر این اساس، باید اندیشید که چگونه می توان نقشه راهی طراحی کرد که بانوان ما در عین حضور موثر اجتماعی و استفاده بهینه از ظرفیت آنها در عرصه اجتماع، انجام رسالتشان در خانواده با اختلال مواجه نگردد. اگر از جریان تولید پاسخهای عالمانه به این دست سوالات حمایت نکنیم و به اسم استقلال دانشگاه و با تکیه حرفهای سطحی به تحقیر حضور زن در خانواده پرداختیم، فردا باید هزینه گزاف آن را پرداخت کنیم. امروز، همه نگران آسیبهای اجتماعی هستیم. ریشه آسیبهای اجتماعی در کجاست؟ قطعا یکی از علل، تضعیف نهاد خانواده است. ما سدها را خراب می کنیم و سیل جاری می شود و همه جا را آب فرا می گیرد و آنگاه با دلو، اقدام به برداشتن آب می کنیم.
مثال 2:مختصات جامعه ایرانی و خروجی مطلوب آموزش و پرورش
در خصوص تصویر مطلوب از جامعه ایرانی، برخی معتقدند که جامعه مطلوب جامعه ای است که در فرآیند جهانی شدن در جامعه جهانی و به طور مشخص در جامعه غربی هضم شود.
به عنوان نمونه یکی از تئوری پردازان توسعه در ایران، چنین می نویسد:
«متاسفانه بر خلاف تجربیات تلخ تاریخی ایرانیان و به رغم اصول قانون اساسی که از مراکز قدرت به واسطه ماهیت استکباری آنها فاصله می گیرد، رشد و توسعه و رقابت اقتصادی بدون همکاری با قدرت های بزرگ اقتصادی امکان پذیر نیست. هر اندازه که با قدرت های بزرگ، مشکل سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی نیز تحت الشعاع قرار می گرد و بهره برداری محدود خواهد بود».
برای تحقق این تصویر وی پیشنهاد می کند که هویت فرهنگی قوی که در ایران وجود دارد باید کنار گذاشته شود و در این خصوص می نویسد:
«یکی از دلایلی که نه تنها ایران، بلکه کل منطقه خاورمیانه مشکل توسعه یافتگی دارد، این است که در این منطقه، هویت فرهنگی قوی وجود دارد که آمادگی ادغام با فرهنگ جهانی را ندارد. دلیل این فرایند این است که ما به طور طبیعی یک غرور تاریخی داریم که باید آن غرور را با تحولات جهانی روز تطبیق دهیم و ترجمه کنیم.»
اما در تصویر دیگری که ارائه می شود جامعه ایرانی مطلوب با این ویژگی ها توصیف می گردد:
"توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی"
بر اساس این دو نوع تصویر به طور ناخودآگاه دو نوع خروجی برای آموزش و پرورش طراحی می گردد:
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در خصوص خروجی مطلوب آموزش و پرورش آمده است:
"تربیت انسان موحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران، طبیعت و حقیقت جو، عاقل، عدالت خواه، صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع، ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت مدار، منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی و.."
در چارچوب اقدام ملی که برای عملیاتی شدن سند 2030 که ذیل سند توسعه پایدارتدوین شده است عبارات مهمی چون : موحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، همچنین جهادگر، ولایت مدار، منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی حذف شده است.
بدون آنکه بخواهم کسی را متهم کنم طبیعی می دانم با توجه به چنین ذهنیتی که از تعامل با جهان وجود دارد- بگذریم از مغالطه خلط بین کشورهای قدرتمند و مستکبر- ویژگیهایی مانند جهادگر، ولایت مدار و... حذف شود.
در پایان و در مقام جمع بندی به چند نکته اشاره می کنم:
1- بحث در خصوص تصویر مطلوب از آینده و لوازم و اقتضاءات تصاویر و رسیدن به اجماع به صورت طبیعی و فرآیندی و نه دستوری در این خصوص بسیار ضروری است.
در همین زمینه توجه همگان را به ظرفیت سند چشم انداز 1404 جلب می کنم. این سند با تمام اهمیتی که دارا هست متاسفانه هم در مجامع علمی و هم در مجامع تصمیم گیر کمتر مورد توجه قرار می گیرد. شاید از جمله دلایل کم توجهی به سند، عدم توجیه جامعه نسبت به اهمیت تصویر پردازی از آینده باشد.
هر نوع اقدامی که در سطح حاکمیت انجام می شود باید نسبت آن با سند چشم انداز معلوم باشد.این در حالی است که به عنوان نمونه در عمل نسبت این سند با برنامه هایی مانند برنامه های پنجساله معلوم نیست. برنامه های پنجساله و به تبع برنامه های سالانه، باید متناسب با سند چشم انداز و الزامات ناشی از آن، تنظیم و تعیین گردد و این امر نیز به دقت مورد کنترل قرار گیرد.
این موضوع متاسفانه در نسبت با سیاستهای ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب با سایر قوانین نیز وجود دارد. به عنوان نمونه چرا دیوان عدالت اداری، هیچ مصوبه ای و یا مجموعه ای از مصوبات را به خاطر عدم انطباق با این سیاستها ابطال نمی کند؟
2- موضوع دیگری که در همین زمینه و در سطح کلان تر قابل طرح است، تمدن نوین اسلامی است. تمدن نوین اسلامی نه به عنوان یک موضوع در کنار سایر موضوعات بلکه به عنوان یک رویکرد، جهت دهنده به تصمیم ها و فعالیتهاست. داشتن بینش تمدنی، نقش مهمی در طراحی و اجرای نقشه راه جمهوری اسلامی دارد. بدون بینش تمدنی، جامعه به جامعه ای مقلد، کوتاه مدت و روزمره تبدیل می شود و نخبگان ما رفتارهای پوپولیستی خواهند داشت بدین معنا که منافع بلند مدت جامعه را در پای منافع کوتاه مدت ذبح می کنند و هر چند در کوتاه مدت ممکن است تصمیماتی بگیرند که عده ای را راضی نگه دارند اما در واقع آینده را به تاراج می گذارند.
3- بر این اساس، ضرورت دارد دانشگاهها و مراکز علمی به صورت جدی و واقعی در این زمینه وارد شوند. برپایی کرسیهای نظریه پردازی، تولید ادبیات علمی، برگزاری همایش های علمی و تاسیس و راه اندازی رشته هایی در مقطع دکتری در خصوص آینده انقلاب اسلامی مانند آنچه در دانشگاه شاهد در حال انجام است ضرورتی غیر قابل انکار است.
در پایان مایلم به استحضار برسانم که امروز با وجود همه سختیها و تنگناها که برخی طبیعی و برخی غیر طبیعی اند و علی رغم واقعیت سازیهایی که صورت می گیرد، گفتمان انقلاب اسلامی که گفتمانی آینده نگرانه و عقلانی است به صورت جدی مطرح شده و به صورت جدی الگوی توسعه غربی را به چالش کشیده است. طبیعی است که درافتادن با گفتمان مسلط، مشکلاتی دارد اما به فضل خدا به تدریج و به پشتوانه نیروی مومن و مجاهد و با سواد و در سایه تولید ادبیات علمی این اتفاق در حال رخ دادن است.
در پایان از درگاه احدیت برای حضرتعالی، عمر طولانی توام با سلامت، عزت و عافیت خواستارم. اگر شما نبودید حسرت دیدن امام(ره) و آشنایی صحیح با ایشان بر دلهای ما می ماند.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
متن فوق جهت ارائه در محضر مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید تهیه شده بود که به خاطر ضیق وقت، فرصت ارائه نیافت.